فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

سلام نی نی، فاطمه گلی

شیرین زبونی های فاطمه

1391/12/14 21:11
نویسنده : مامان رضیه
198 بازدید
اشتراک گذاری

1. اون شب از مهمونی هومده بودیم داشتم لباساتو عوض میکردم با ذوق ازت پرسیدم فاطمه شام خوردی؟ تو هم خوشکل گفتی بله گفتم چی خوردی گفتی آآآآآآشغااااااااال!!!!!!!!!!!

2. بابایی داشت با خاله مریم صحبت میکرد اول که گیر داده بودی صدا نیمیاد بعد به زبون خودت میگفتی قطع و وصل میشه

3. صبحها که از خواب بیدار میشیام برات یه شعر میخونم که میگه صبح شده دیگه بسه چقد میخوابی تو که خوابیدی شب تا صبح رو حسابی تو هم بعدش هی میگی حسابی بوخونین

4. صبحها که من خوابم و تو بیدار میشه میگی مامان ... مامان ... بیدار شین

5. از صبح که بیدار میشی یه سره میگی بابا میاد ... بابا میادش ... بابا نیومده هنوز ... مامان ... ساخت چنده

6. وقتی ازت میپرسم ساع چنده میگی نُخُ و نیم (همون نه و نیم)

7.از کارتای بلااستفاده بانکی بابایی و من برای بازی یکی دو تا دستته یه شب بابایی که اومد خونه دویدی جلو در و گفتی این ملته! (هر وقت بابا از بیرون میاد تو باید یه چیزی از کف خونه پیدا کنی و ببری بهش ن شو بدی)

قربانت بشم خیلی شیرین و مهربون شدی البته از اول بودی حالا شیرینیت بیشتر شده

اندازه یه دنیا دوستت دارم گل قشنگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

دخترخاله هات(سحر-سارا-مريم)
8 خرداد 92 14:45
وااااااي أفرين مانند مامانت خيلي شيرين شدي