نگرانی های جدید
سلام به دخترای گلم وای خدا می دونه از اینکه میگم دخترام چه ذوقی میکنم انگاری خدا رحمتش رو تو خونه منو بابایی جاری کرده که فرزند اولم دختره و دومی هم این روزها در عین اینکه در تلاشم پر انرژی و شاداب باشم از اوون جهت که روزای آخر تنهایی من و فاطمه است ولی این فسقلی جدید هم مثل فاطمه تو دوران جنینی اش خودش رو لوس میکنه این روزها گاهی اوقات سردرد به سراغم میاد و فشارم گاهی بالا میره فعلا در حال خوردن قرص آسپرین هستم (مینویسم تا سر بعدی اگر فشار داشتم یادم بمونه قرص میخوردم) این روزها غصه چاقی یه طرف و غصه وزن نگرفتن از طرف دیگه قوز بالا قوز شده خاله ها مشهد دنبال کارای عروسی تنها دایی تون هستن ولی من اینجا غصه دارم غصه سلامتی فرزند تورا...