عروسک بازی های فاطمه
دخمل گلم از وقتی کوچکتر بود حدود یک سالش بود با عروسکاش خیلی قشنگ بازی می کرد همونطور مه من بغلش میکردم اونم عروسکش رو بغل میکرد همونطور که براش لالایی می خوندم و می خوابوندمش اونم عروسکش رو میخوابوندو ...
دو سه شب پیش من و بابایی تو آشپزخوه مشغول بودیم که دیدیم صدای فاطمه نمیاد نگاه کردیم ببینیم چی کار میکنه که دیدم مشغول بازیه ازش فیلم و عکس گرفتم و اینجا میذارم
سلام نی نی من چطوری
حالا خرج خونه رو از گجا بیارم چجوری عذا درست کنم؟؟؟؟؟
حالا ببین چه فکری کردم
شما همتون بخوابین تا من برم غذا دُدُس کنم
بچه ها بیاین ناهار (البته فاطمه اینجا داشت نی نی ای رو که دستشه عوض میکرد)
خب بچه ها ناهار گشنه پلو داریم با خورش دل ضعفه
بعد از ناهار فاطمه نی نی هاش رو انداخت تو قابلمه و گفت بریم آب بازی بعد باز بهشون غذا داد و...
تازه هر از چند گاهی می گفت مامان بیاین عکس بگیرین!!!
چند تا عکسم از آرشیو میذارم:
کمک فاطمه تو کارای خونه به سبک خودش
بالا رفتن فاطمه از در و دیوار خونه
فاطمه و خرسی هاش
یه مدتی فاطمه علاقه مند به کلاه و این ج.ر چیزها بود اینجا چند نمونه از کلاه های مورد استفاده اش رو میذارم:
کیفش
شالگردن بابایی
تی شرت بابایی
قبل از مهمونی
کلاه بابایی
پارک ساعی نیمه بهمن که اولین روز پاک تهران بود تو سال 91
حضور در صحنه فاطمه 22 بهمن 91
برنامه بعدی ام اینه که قل هو الله یا کوثر یا صلوات یا حسنی رو با صدای خودش بذارم البته اگه همکاری کنه